سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در مسیر رفت و آمد روزانه به یزد، غالباً در مسیر رفت، و برخی اوقات در مسیر برگشت، همزمان با سرویس کارخانه های مسیر اردکان تا یزد، در حال رفت یا برگشت هستم.

برخی (یا بخش به شدت قابل توجهی از) مینی بوس های سرویس کارخانجات در این مسیر، چنان مسیر جاده را دودی می کنند که نفس کشیدن هم سخت میشود و باید شیشه های ماشین را بالا برد و دریچه های ورود هوای بیرون را هم بست و خود را در هوای ماشین محبوس کرد.

شاید اندکی اغراق باشد، اما به نظر می رسد شاید کل آلایندگی کارخانه در طول شبانه روز به اندازه آلایندگی سرویسهای رفت و برگشت آنها در یک شیفت کاری نباشد!

این آلایندگی مخفی و  به دور از چشم مردم نیست؛ بلکه روزانه، و بارها و بارها در جلوی چشم مسئولان و مردم رژه می روند!

تردیدی نیست که از ادعای حفاظت از محیط زیست تا عمل به اقتضائات این ادعا، فاصله زیادی وجود دارد.

با اندک همتی میتوان این عیب بزرگ و این آلاینده های محیطی را اصلاح کرد؛ اما باید در فراق این همت اندک، شیون کرد و سوخت و ساخت!

همه چیز، پول نیست؛ شاید، همه عیبها هم از دولت قبل نباشد؛ از برجام هم کاری در این خصوص بر نمی آید!


نوشته شده در  شنبه 95/2/18ساعت  12:49 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]